يكي از اهداف اصلي در طراحي هر روش خاص معدنكاري كاهش هزينههاي سرمايهگذاري و عملياتي و نيز افزايش كارايي و اعتبار و قابليت انعطاف است. به طور تجربی هزینه های عملیاتی در استخراج معادن روباز که از سیستم باربری کامیونی استفاده میکنند، بصورت 52% برای کامیونها، 11% راهسازی و 37% سایر عوامل محاسبه شده است. بنابراین بیشترین زمینه برای کاهش هزینه ها در بخش باربری نمایان میشود. به طور كلي براي اقتصاديتر ساختن معادن روباز در سطح دنيا، تلاشهايي براي استفاده از نوار نقاله در حمل مواد صورت گرفته است. در سيستم حمل با نوار نقاله ميبايست مواد با دانهبندي و حداكثر ابعاد معين و به طور پيوسته بر روي نوار بارگيري شوند. سيستمهاي سنگشكني داخل معدن و استفاده از ماشينهاي استخراج پيوسته نظير شاولهاي جام چرخشي دو گزينه معمول براي برآورده كردن اين شروط هستند. سيستم IPC و حمل با نوار نقاله بخش قابل توجهي از هزينههاي ناوگان بزرگ حمل كاميوني را در معادن روباز ميكاهد. در شكل 3 نشان داده شده است كه كاميونها براي حمل مواد و خروج از كاواك بايست مسافت طولاني را در مسير رمپها طي كنند، در حالي كه با استفاده از نوارنقاله ميتوان مسافت كوتاهتري را با شيب 18 درجه در ديواره حمل نمود.

به طور معمول سرمايهگذاري اوليه سيستم حمل با نوارنقاله نسبت به كاميونها بيشتر است اما در كاواكهاي عميق و معادن با عمر زياد به علت هزينه عملياتي قابل توجه كاميونها ( از جمله هزينه لاستيك، سوخت، تعمير و نگهداري و…) سيستم كاميوني احتمالاً مقرون به صرفه نخواهد بود. نوارنقالهها سيستمهاي پر توليدي هستند كه به طور پيوسته و مداوم كار ميكنند. قابليت دسترسي آنها به 90 الي 95 درصد ميرسد و كارآيي آنها در آب و هواي نامناسب كه اغلب باعث توقف در حمل كاميوني ميشود، تغيیري پيدا نميكند. مقايسهاي از هزينههاي عملياتي حمل با نوار نقاله و كاميون نشان ميدهد كه هزينه حمل واحد توليد در سيستم نوارنقاله به مراتب پايينتر از سيستم كاميوني است. اگر فرض شود يك كاميون با ظرفيت t 77 براي باربري مورد استفاده قرار گيرد. وزن مرده تقريبي اين كاميون 58 تن است. اين بدين معني است كه در يك سيكل كاري اين كاميون براي حمل 77 تن از مواد بايست دو مرتبه وزن مرده 58 تن را در مسافت باربري حمل نمايد. در اين صورت كل وزن حمل شده در يك سيكل برابر 193 تن خواهد بود كه نسبت بار كلي به بار مفيد 5/2 را نشان ميدهد. اين در حاليست كه اگر از يك نوار نقاله به عرض 180mm براي باربري استفاده شود، هر متر از اين نوار 620 كيلوگرم از مواد را حمل ميكند و وزن اجزاي متحرك آن تنها 154 كيلوگرم است كه بنابراين نسبت بار كلي به بار مفيد در اين حالت برابر با 1/25 خواهد بود. اين مقايسه نشان ميدهد كه سيستم كاميوني مجبور به حمل بار مرده بيشتري است و لذا انرژي بيشتري براي حمل واحد بار صرف ميشود. ملاحظات دقيقتر نشان ميدهد كه مقاومت غلتشي لاستيك كاميونها با سطح جاده به طور قابل توجهي بيشتر از مقاومت غلتشي اجزاي متحرك نوارنقاله است. مقاومت غلتشي معمولاً در جادههايي كه به خوبي نگهداري شدهاند كمتر از 2 درصد است در حاليكه در شرايط جوي بد و نگهداري نامناسب اين مقدار به 4 تا 5 درصد ميرسد. اين بدين معني است كه به ازاي فاصله حمل افقي 100 متر بايست انرژي معادل با 5 متر بالابري براي كل بار جهت غلبه بر مقاومت غلتشي صرف شود. اين موارد نشان ميدهد كه ميزان مصرف انرژي در سيستم حمل نوارنقاله در مقايسه با سيستم كاميوني به ميزان قابل توجهي كمتر است. اين مقايسه وقتي دقيقتر ميشود كه قيمت كمتر انرژي الكتريكي را كه در موتورهاي محرك سيستم نوارنقاله مصرف ميشود نيز نسبت به هزينه سوخت كاميونها لحاظ نماييم. همچنين هزينه ساليانه لاستيك و قطعات يدكي كاميونها پنج تا ده درصد هزينه سرمايهگذاري اوليه آنهاست در حاليكه اين نوع هزينهها در سيستم نوارنقاله تنها يك تا دو درصد است و از طرف ديگر هزينه پرسنلي سيستم حمل كاميوني تقريباً سه برابر سيستم نوارنقاله است. در ادامه برخي از جنبههاي فني اقتصادي سيستم سنگشكني داخل معدن و حمل با نوارنقاله معرفي شده است.
مسیر انتقال مواد
يكي از نكات قابل توجه اينست كه حداكثر شيب معمول براي نوارنقالهها 18 درجه است و اين با شيب ديواره 35 تا 45 درجهای كاواكها انطباق ندارد. لذا براي عبور نوارنقاله از ديوارههاي معدن بايست تدبير و چاره مناسبي انديشيده شود كه اين امر خود هزينههاي سرمايهگذاري اوليه در سيستم نوارنقاله را افزايش ميدهد. به طور معمول يكي از روشهاي زير در معادن مورد استفاده قرار ميگيرد:
1- ايجاد برش در ديواره كاواك و فراهم آوردن شيب كم براي عبور نوار كه مستلزم حجم باطلهبرداري زيادي است و براي معادن عميق مناسب نيست.
2- استفاده از جادههاي زيگزاگي براي عبور نوار كه مستلزم استفاده از نوارهايي با موتور محركه مجزا در هر بخش مسير است. اين روش با توجه به اينكه در صورت بروز اشكال و توقف در يكي از نوارها كليه سيستم از توليد خارج ميشود نيازمند تدابير نگهداري خاصي است و اصولاً توصيه نميشود.
3- استفاده از تونل براي عبور نوار از داخل كاواك به بيرون
4- استفاده از نوارنقالههاي پرشيب
انتخاب سنگ شکن و نخوه تحرک آن
سنگشكن مورد استفاده در سيستم بر مبناي نوع و ميزان موادي كه بايست خرد شوند، طراحي ميشود. این در حالیست كه برای طراحی مجموعه سيستم، ملزومات عملياتي معدن و پارامترهايي به شرح زير باید در نظر گرفته شود:
- طبيعت مواد شامل: نوع سنگ و مشخصات مقاومتي آن، ميزان سايندگي، رطوبت، حداكثر ابعاد سنگ ورودي و ابعاد مورد نظر براي سنگ خروجي.
- دانهبندي مواد استخراجي.
- ميزان توليد دورهاي.
- چگونگي حمل مواد تا سنگشكن.
- فواصل زماني و ميزان جابجايي سنگشكن در هر دوره.
- وضعيت اقليمی.
جدول زیر ويژگيهاي مهم سنگ شكنهاي مورد استفاده را نشان ميدهد. عموماً براي نرخ توليد بيشتر و سنگهاي سخت، سنگ شكنهاي ژيراتوري انتخاب ميشوند كه ظرفيت بيشتر از 12 هزار تن در ساعت براي آنها گزارش شده است.
محتواي آب (%) | حداكثر ميزان سيليس (%) | نسبت خردايش | حداكثر ابعاد خوراك (mm) | مقاومت مواد (MP) | حداكثر ظرفيت (t/h) | نوع سنگشكن |
10 | 3 | 1:70 | 2000 | 100 | 4000 | چكشي |
25 | 10 | 1:7 | 1800 | 100 | 7000 | دو غلطكي |
10 | 10 | 1:30 | 2500 | 150 | 2000 | ضربه اي |
5 | بدون محدوديت | 1:6 | 2000 | 350 | 1500 | فكي |
5 | 30 | 1:6 | 2500 | 250 | 10000 | ژيراتوري |
سيستم IPC ميتواند كاملاً متحرك و يا نيمهمتحرك باشد. سيستم كاملاً متحرك براي ذخاير لايهاي كه ميتوان سيستم را به طور مستقيم توسط لودرهاي چرخ لاستيكي و يا شاول بارگيري نمود، مناسب است. سنگ شكن مورد استفاده در اين سيستم بايست مجهز به يك مكانيزم حركتي كامل و دائمي بوده و همراه با جابجايي سينهكار حركت نمايد. از آنجايي كه اين سيستم بيشتر همراه با ماشينهاي استخراج پيوسته به كار برده ميشود، قابليت كندهشدن توده سنگ يكي از فاكتورهايي است كه در انتخاب اين سيستم موثر است. در اين سيستم انعطافپذيري در تفكيك مواد و تعيين مقصد جداگانه براي آنها تا حد زيادي كاهش مييابد. در سيستم نيمهمتحرك، سنگشكن نزديك به محل سينهكارها نصب ميشود و كاميونها وظيفه انتقال مواد از سينهكار استخراج تا محل سنگشكن و نوارنقاله را انجام ميدهند. اين سنگشكنها مكانيزم حركتي كامل و دائمي نداشته و در صورت نياز با پيشرفت استخراج، سنگشكن و نوارنقاله جابهجا ميشوند تا فاصله حمل با كاميون در كمترين حد ممكن باشد. دورههاي جابجايي سنگشكن نيمهمتحرك بستگي به طراحي معدن داشته و معمولاً از شش ماه تا دو سال متغير است.
بررسي اقتصادي سيستم سنگ شكني داخل معدن و حمل با نوار نقاله
براي مقايسه دو سيستم حمل با کامیون و نوار نقاله بايست پارامترهاي متعددي مانند ظرفيت، فاصله حمل، هزينه سوخت و انعطافپذيري سيستمها در نظر گرفته شود. در مقايسه اقتصادي نه تنها هزينههاي سرمايهاي اصلي مانند خريد و نصب تجهيزات اصلي سنگشكن و نوارنقاله مدنظر قرار ميگيرد، بلكه كليه هزينههاي تجهيزات جانبي، احداث گذرگاه نوارنقاله، باطلهبرداري و هزينههاي جابجايي دورهاي سيستم باید لحاظ شود. براي مقايسه مطلوبيت اقتصادي سيستم حمل كاميوني نسبت به سيستم IPC و حمل با نوار نقاله بايست هزينه عملياتي هر سيستم در سالهاي مختلف عمر معدن همراه با هزينه سرمايهگذاري مجدد در سيستم كاميوني براي خريد كاميونهاي جديد در سالهاي آتي پروژه محاسبه شود. جدول جريان نقدينگي براي هر دو سيستم تهيه شده و بر مبناي نرخ تنزيل متعارف ارزش خالص فعلي هر دو گزينه براي سال مبدا محاسبه و گزينه مناسب انتخاب ميگردد. بديهي است اين مقايسه بايست براي وضعيتهاي متعددی که احتمال دارد پيش روي باشند (تغييرات مسافت باربري، حجم توليد و …) تكرار شده و گزينه نهايي با قضاوت فني – اقتصادي تعيين شود. موارد مقايسهاي متعددي از اين دو سيستم در معادن مختلف گزارش شده است. شكل 4 مثالي از اين مقايسه را براي معدن زغال سنگ راماگوندام هند نشان ميدهد. در اين معدن از يك سيستم سنگشكني نيمهمتحرك و نوارنقاله به عرض 1400mm با ظرفيت 4200 تن در ساعت استفاده شده است و فاصله حمل كاميونها از سينهكار استخراجي تا سنگشكن در حدود 700 متر است. اين شكل اختلاف ارزش دو سيستم مقايسه شده را در سالهاي مختلف عمر پروژه و براي فواصل حمل مختلف نشان ميدهد. نشان داده شده است كه اگرچه هزينه سرمايهگذاري اوليه سيستم IPC و حمل با نوار نقاله بيشتر از سيستم حمل كاميوني است ولي در طول عمر پروژه با توجه به هزينه عملياتي پايينتر سيستم نوارنقاله اين اختلاف جبران شده و در نهايت ارزش خالص سيستم IPC و نوار نقاله بيشتر خواهد بود.

موارد مقايسهاي مشابه، نشان ميدهد كه با افزايش فاصله حمل، افزايش ميزان توليد نقطه تعادلي دو سيستم در مدت زمان كوتاهتري اتفاق افتاده و پس از آن اختلاف ارزش خالص دو سيستم نيز با ارزش مثبت به نفع سيستم IPC و نوار نقاله نسبت به سيستم كاميوني افزايش مييابد. بديهي است كه هرچه عمر پروژه بيشتر باشد اين اختلاف بيشتر به نفع سيستم IPC و نوار نقاله خواهد بود.
باسلام و تشکر بابت مطالب مفیدتان، جهت خردایش سنگ گرانیت گل پنبه ایی با مقاومت فشاری ۱۲۵ mp و لوسانجلس ۷ و تبدیل آن به سنگ بالاست( ابعاد ۲۰ تا ۶۰ mm) چه خط تولید سنگ شکنی را پیشنهاد میفرمایید ؟
باتشکر
درود بر شما
برای رسیدن به این سایز مورد نظرتون استفاد از خط تولید سنگشکنی چند مرحلهای به شرح زیر توصیه میشه:
1- سنگشکن اولیه (Jaw Crusher یا Gyratory Crusher):
در مرحله اول از یک سنگشکن فکی یا سنگشکن ژیراتوری استفاده کنید که البته سنگشکن فکی (Jaw Crusher) گزینه مناسبتری هست چون میتواند سنگهای با مقاومت بالا و سخت مانند گرانیت را به اندازههای متوسط خرد کند. این هم در نظر داشته باشید سنگشکن فکی نسبت به سنگشکن ژیراتوری ارزانتره و نگهداری آن سادهتر است.
۲. سنگشکن ثانویه (Cone Crusher یا Impact Crusher):
پس از خردایش اولیه چون باید ابعاد سنگها بیشتر کاهش پیدا کنه تا به اندازه دلخواه نزدیکتر بشه، در این مرحله استفاده از یک سنگشکن مخروطی (Cone Crusher) پیشنهاد میشه. این سنگ شکن برای خردایش سنگهای سخت و مقاومی مثل گرانیت طراحی شده و میتونه ابعاد نهایی را با دقت بیشتری تنظیم کنه. از سنگشکن ضربهای (Impact Crusher) هم میشه استفاده کرد اما برای سنگهای با سختی بالا، سنگشکن مخروطی به دلیل دوام و مقاومت بیشتر توصیه میشود.
۳. غربالگری و جداسازی اندازه (Vibrating Screen):
پس از مرحله سنگشکنی ثانویه مواد باید از طریق سرندهای ویبرهای (Vibrating Screen) غربالگری بشوند تا ابعاد آنها مطابق با نیاز نهاییتون (۲۰ تا ۶۰ میلیمتر) جدا بشه. مواد با ابعاد کوچکتر یا بزرگتر از محدوده تعیینشده به مراحل بعدی خردایش بازگردانده میشوند تا به ابعاد مطلوب برسند.
۴. بازگردانی مواد درشت (Recirculation of Oversized Material):
مواد با ابعاد بزرگتر از ۶۰ میلیمتر پس از غربالگری دوباره به سنگشکن ثانویه بازگردانده میشوند تا خردایش بیشتری بر روی آنها صورت بگیره. این چرخه تا زمانی که تمام مواد به محدوده ابعادی مورد نظر برسند ادامه خواهد داشت.
و در آخر در صورتی که محصول نهایی نیاز به شستشو داشته باشد، میتوانید از یک دستگاه شستشو (مثل Sand Washer) استفاده کنید. این مرحله بهخصوص برای تولید بالاست تمیز و بدون گردوغبار کاربرد دارد.